سفرنامهی یکماهه به هند
در این مقاله از وب سایت مجله گردشگری تاپ تراول درباره سفرنامهی یکماهه به هند ،سخن خواهیم گفت.
هند یا هندوستان با نام رسمی جمهوری هندوستان کشوری در جنوب آسیا است که پایتخت آن دهلی نو میباشد. هند از شمال غربی با پاکستان؛ از شمال با چین، بوتان، نپال و تبت؛ و از شمال شرقی با برمه و بنگلادش همسایهاست. همچنین هند از باختر با دریای عمان و خلیج فارس، از خاور با خلیج بنگال، و از جنوب نیز با اقیانوس هند مرز آبی دارد.
هند دارای تاریخ و فرهنگ بسیار کهن و پرباری است که به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد میرسد. هند سرزمین نژادها، زبانها، آیینها، و فرهنگهای فراوان و گوناگون میباشد. در هند صدها زبان و هزاران گویش و لهجه وجود دارد. علاوه بر دو زبان هندی و انگلیسی که در قانون اساسی این کشور زبان رسمی اعلام شدهاست، ۲۲ زبان دیگر در یک یا چند ایالت موقعیت زبان رسمی را دارند.
سفرنامهی یکماهه به هند
«آدری» (Audrey) و «سم» (Sam) زن و شوهری ماجراجو هستند که به بسیاری از مناطق جهان سفر کردهاند، از شهرهای بزرگ و دیدنی گرفته تا سرزمینهای بکر و دورافتاده در گوشه و کنار این کرهی خاکی.
در ادامه، توجه شما را به سفرنامهی یکی از آخرین ماجراجوییهای این زوج خوشذوق در هند جلب میکنیم. شایان ذکر است که این سفرنامه از زبان نگارندهی آن، یعنی آدری، است.
شاید در نگاه اول تصور کنید، یک ماه برای سفر به هند زمانی زیادی باشد؛ اما اگر بخواهید با یک دل سیر از سفر به چنین کشور پهناوری لذت ببرید، متوجه خواهید شد که چندان هم زیاد نیست.
سم و من تصمیم گرفتیم که پس از سفر کردن به کشورهای جنوبشرقی آسیا و آمریکای جنوبی به هند سفر کنیم. برای برنامهریزی اولیهای که انجام داده بودیم، تنها تاج محل را در لیست دیدنیهایمان قرار داده بودیم! این در حالی بود که پس از سفر به این کشور دریافتیم با خیل عظیمی از دیدنیها روبهرو شدیم.
لازم به اشاره است که تمامی سفرهای بین شهری توسط قطار صورت گرفت.
۴ روز در دهلی
اولین مقصد ما در هند، شهر دهلی بود، شروعی رنگارنگ و شگفتانگیز برای سفری هیجانانگیز.
اولین روزمان را در شهر و مقر قدیمی امپراطوری مغولها یعنی قلعهی سرخ، «رد فورت» (Red Fort)، گذراندیم. قلعهای عظیم که به خودی خود یک شهر است.
یک نیم روز را برای بازدید از بازار، حمامها، باغها و قصرهای این شهر باید کنار میگذاشتیم.
برای روز دوم به «مقبرهی همایون» (Humayun’s Tomb) رفتیم که توسط همسر امپراطور وقت، بعد از مرگش بنا شده است. یادبودی زیبا در میان مناظر و چشماندازهایی کمنظیر.
پس از آن، عازم باغهای «لودهی» (Lodhi Gardens) شدیم. باغی که بناهای کوچک و بزرگ بسیاری را در خود جای داده بود. همچنین مکانی از آن برای برگزاری جشنها و بازیهای گوناگون تعبیه شده بود. چندین رستوران نیز در اطراف این محوطه وجود داشت تا بتوان در دل طبیعت از غذا لذت برد.
در صبح روز سوم تصمیم گرفتیم به مسجد جامع شهر برویم. بزرگترین مسجد هند در این شهر قرار دارد. از آنجایی که ورود گردشگران در ساعات نماز به این مسجد مجاز نیست، برای بازدید از داخل آن، باید برنامهریزی کرد. مسجدی عظیم و باشکوه که دیدن آن خالی از لطف نیست.
به عقیدهی بسیاری ۳ روز کامل برای سفر به دهلی کافی است؛ اما باور کنید، در سفر ۴ روزهمان به این شهر، نتوانستیم همهی جاذبههای این شهر را تجربه کنیم. اگر نظر من را بخواهید، برای بازدید از همهی دیدنیهای این شهر، یک هفته زمان نیاز است. به هر ترتیب، سعی کنید قبل از سفر به این شهر، فهرستی از جاذبهها تهیه کنید.
۳ روز در جیسلمیر
شهر «جیسلمیر» (Jaisalmer) که در استان «راجستان» (Rajasthan) قرار دارد، یکی از مقاصد مورد علاقهی من در این سفر محسوب میشد. مسافت بسیار طولانی را برای رسیدن به این شهر طی کردیم اما این شهر ثابت کرد که کاملا ارزشش را دارد. جیسلمیر که به «شهر طلایی» نیز مشهور است، به معنای واقعی نگینی است که در میان صحرا میدرخشد. یک حس به خصوصی در میان این شهر و خانههای گلی آن جاری است.
جاذبهی اصلی این شهر، قلعهی آن است. این قلعه نیز چندین قصر و مقبرهی کوچک و بزرگ را در خود جای داده است.
مغازهها و دستفروشیهای این منطقه، مکان مناسبی برای خرید یادگاری و سوغاتی است، چراکه بساط صنایع دستی این منطقه، در گوشه و کنار آن پهن است.
یکی دیگر از کارهایی که در جیسلمیر انجام دادیم، شترسواری در بیابانهای آن بود. شترسواری در شنهای داغ این منطقه برای من بیش از حد طاقتفرسا بود.
سم علاقهی بسیاری به این امر نشان داد و مدت زمان بیشتری نسبت به من به شترسواری پرداخت!
برای ما مقدور نبود ولی اگر زمان بیشتری داشتید، حتما به باغهای «بادا» (Bada Bagh) که در ۶ کیلومتری شهر قرار دارد، سر بزنید. این باغها علاوه بر مناظر سبز و زیبا، از معابد جذابی نیز بهره میبرند.
۳ روز در جوداپور
برای مقصد بعدی ما به «جوداپور» (Jodhpur) رفتیم، شهری نیلگون در استان راجستان. به محض رسیدن، من فکر کردم که با جیسلمیر دیگری طرف هستیم؛ ولی به هیچ وجه اینچنین نبود. جوداپور منطقهای بزرگ و کاملا شهری بود که اگر حواسمان را جمع نمیکردیم، در آن گم میشدیم!
این منطقه نیز مانند دیگر شهرهای هند، از قلعهای بزرگ بهرهمند بود. قلعهی «مهرانگره» (Mehrangarh Fort) که مانند قصرهای داستانهای والت دیزنی شکوهمند بود. در قصرهای این قلعه، موزهای از آثار هنری قرار داشت.
کافه و رستورانهای گوناگونی نیز درون این قلعه مشغول به کار بودند.
رستورانهایی که بر بام و کف این قلعهها دیده میشد و ما تصمیم به خوردن نهار در یکی از آنها گرفتیم.
پس از بازدید از این قلعه، دل به کوچه و پسکوچههای نیلگون این شهر زدیم. تا چشم کار میکرد، هزارتوهای تودرتو و آبیرنگ فضای این شهر را تشکیل میدادند.
۳ روز در جایپور
پس از گذر از شهر آبیرنگ به شهر صورتی رسیدیم! شهر «جایپور» (Jaipur) نیز در استان راجستان قرار دارد. در این شهر تصمیم گرفتیم همراه با تور به گشت و گذار در سطح شهر برویم. شاید یکی از بزرگترین اشتباهات سفرمان هم همین بود.
متاسفانه کیفیت توری که گرفتیم به هیچ وجه مطلوب نبود. برای اینکه به همهی جاذبهها و رستورانهای شهر برسیم، تور مجبورمان کرد در زمان کم و خیلی عجولانه این کار را انجام دهیم تا جایی که چندین تن از همسفرانمان در میانههای راه گم شدند! به هر ترتیب، اگر مجددا بخواهیم به این شهر سفر کنیم، تصمیم میگیریم تعداد کمتری از جاذبهها را ببینیم ولی در عوض از آنها بیشتر لذت ببریم.
بیشترین توقف ما همراه این تور در قصر شهر بود. خوشبختانه برای دیدن از این قصر زمان کافی را داشتیم، قصری متشکل از چندین و چند بنای صورتی رنگ.
نماها و سازههای این ساختمانها بسیار زیبا و دیدنی بود. قسمتهای اندرونی و بیرونی این قصر بسیار حیرتانگیز بود، به طوری که اگر مایل به دیدن آنها بودید باید حسابی وقت میگذاشتید.
کمی دورتر از این قصر، مجموعهی «جنتر منتر» (Jantar Mantar) قرار گرفته است. مکانی که مجموعهای از وسایل و تجهیزات نجومی را در خود جای داده است. این تجهیزات که قدمتشان به قرن ۱۸ باز میگردد، برای کاربردهای ستارهشناسی مورد استفاده قرار میگیرد. متاسفانه این مجموعه در ساعت ۵ بعد از ظهر تعطیل میشود و نمیتوان به طرز کاربرد این وسایل به طور عملی پی برد.
در ادامهی تورمان به ۳ قلعهی دیگر منطقه سر زدیم که متاسفانه همانطور که اشاره کردم، به دلیل سرعت در این دیدارها، نتوانستیم از آنها به قدر کافی لذت ببریم. در طی راه برگشت نیز جاذبههای بسیاری را از دست دادیم و تنها به دیدن آنها از پنجرهی اتوبوس اکتفا کردیم!
۴ روز در آگرا
مقصد بعدی، شهر آگرا بود. روزی که به این شهر رسیدیم، جمعه بود. این بدین معنی بود که تاج محل بسته است. در نتیجه، تصمیم گرفتیم به قلعهی آگرا برویم. این قلعه، مقر اصلی امپراطوری مغول، قبل از انتقال پایتخت به دهلی و قلعهی سرخ بود. در پی این موضوع، طبیعتا شباهتهای بسیاری بین این دو قلعه وجود دارد.
بالاخره در روز بعد موفق به بازدید از تاج محل شدیم. به راستی تاج محل از تصوراتمان زیباتر و باشکوهتر بود. باور کنید هیچ عکس و مستندی قادر به توصیف این بنای شگفت انگیز نیست.
تمامی ریزهکاریها در تکتک اجزای تاج محل با دقت صورت گرفته است و گویی یک به یک روی آنها کار شده است.
پس از گشت و گذار در این بنای شگفتانگیز و محوطهی آن، به باغهای نزدیک آن رفتیم. محلی که از مناظر زیبایی بهره میبرد، به علاوه آنکه نمایی از تاج محل سفید رنگ را در آسمانی آبی رنگ، در دوردست پیش رو داشت.
در روز آخر سفرمان در آگرا، به مقبرهی «اعتماد الدوله» رفتیم. معبدی که برای «میرزا قیاس بیگ»، پدربزرگ «ممتاز محل»، زنی که بنای تاج محل برای او ساخته شده است، در نظر گرفته شده بود.
در اطراف این محل نیز باغهای متعددی در کنار رودخانه قرار داشت و غروب زیبا و خاطرهانگیزی را برایمان رقم زد.
۴ روز در وارانسی
پس از گذراندن شب در قطار، از آگرا به «وارانسی» (Varansi) رسیدیم که مقصد یکی مانده به آخرمان در این سفر محسوب میشد.
یکی از اصلیترین جاذبهها در این شهر رودخانهی «گنگ» (Ganges River) و مناطق اطراف آن است. به همین دلیل، اولین روز خود را به قدم زدن در کنارهی این رود خروشان گذراندیم. یکی از عجیبترین اتفاقات، شستشوهای کنار این رودخانه است.
مردم محلی قبل از هر کاری، لباسهای خود را در آب این رودخانه میشویند و آن را در جلوی آفتاب پهن میکنند و سپس نوبت به استحمام در همان آب میشود! در این لحظه، من حیرتزده از این فرهنگ مردم، به تماشا نشسته بودم.
یکی دیگر از کارهای مهیجی که در این شهر انجام دادیم، قایقسواری در این رودخانه بود. دیدن طلوع و غروب آفتاب در حالت شناور روی گنگ، تجربهای است دلپذیر. برای این کار، هم میتوانید از تورهای شرکتها و هتلها استفاده کنید و هم خودتان شخصا قایقی را همراه با قایقرانش کرایه کنید.
برای آخرین کار در این شهر، من و سم تصمیم گرفتیم به یک جشن و مراسم محلی برویم.
جشنی که پس از غروب خورشید، همراه با آتشبازی و آوازخوانی صورت گرفت.
۳ روز در کلکته
سرانجام به آخرین مقصد خود در هند رسیدیم، شهر کلکته. متاسفانه آن طور که باید و شاید من نتوانستم از سفر به این شهر لذت ببرم؛ چراکه با کمی کسالت و بیماری مواجه شده بودم. در روز آخر، بالاخره من و سم خودمان را به بازار جدید این شهر رساندیم.
پس از آن نیز به یک رستوران بر فراز شهر کلکته رفتیم.
به هر ترتیب که بود سفر ماجراجویانهی ما در هند به پایان رسید. در این سفر یکماهه، ما توانستیم برای ۳ الی ۴ روز در ۷ مقصد این کشور اقامت داشته باشیم.
در این سفرنامه سعی شد خیلی مختصر از این مقاصد بگوییم. در هر صورت اگر به هند سفر نکردهاید، حتما و بدون هیچ شکی، آن را با طبیعت و چشماندازهای بیبدیل و بناها و عجایب معماریاش، در صدر مقاصد بعدی سفرهایتان قرار دهید.